دنیای پرهیاهوی بازاریابی دیجیتال، که این روزها با نام دیجیتال مارکتینگ شناخته می شود، مانند سفر به یک کشور غریبه پر از فرصت ها و چالش ها است.
یادگیری اصطلاحات تبلیغات نیز مانند یادگیری زبان کشوری جدید که به آن سفر کرده اید، همان اندازه مهم و حیاتی است! به این دلیل که شما بدون یادگیری زبان و اصطلاحات کشور جدید، توانایی ارتباط برقرار کردن و انجام کارهای خود را نخواهید داشت. همچنین در حوزه دیجیتال مارکتینگ نیز، بدون دانستن اصطلاحات تخصصی این حوزه، امکان موفقیت و انجام ساده ترین فعالیت های تبلیغی غیر ممکن است. در ادامه این مقاله این اصطلاحات کلیدی را با هم بررسی می کنیم.
به فرآیندی که برای افزایش دیده شدن وب سایت در نتایج موتورهای جستجو انجام می شود، بازاریابی موتور جستجو (SEM) گفته می شود. این اقدامات شامل سئو (SEO) و تبلیغات پولی (PPC) است که به کسب و کارها کمک می کند بازدید وب سایت خود را افزایش دهند.
SEO اساسا یک مولفه از گروه SEM یا همان بازاریابی موتورهای جستجو است. به فرآیندی که برای بهینه سازی وب سایت در گوگل انجام می شود تا رتبه وب سایت شما در نتایج جستجوی ارگانیک موتورهای جستجو مانند گوگل بهبود یابد، بهینه سازی موتور جستجو (Search Engine Optimization یا SEO) گفته می شود. شما با کمک سئو می توانید، ترافیک ارگانیک وب سایت خود را افزایش دهید.
دو مفهوم SEM و SEO که در بالا توضیح دادیم، خدماتی منحصر به فرد در دیجیتال مارکتینگ هستند. تفاوت اصلی بین این دو اصطلاح این است که بهینه سازی موتورهای جستجو را می توان بخشی از بازاریابی در این فضا دانست.
1. SEM از SEO گسترده تر است.
2. تاثیر و نتایج SEM فوری است، در حالی که سئو به زمان احتیاج دارد.
3. سئو با گذشت زمان ارزش ایجاد می کند و نتایج آن قابل بررسی است، اما نتایج SEM موقت هستند.
4. برای ترافیک SEM باید هزینه بپردازید در حالی که ترافیک سئو ارگانیک است.
5. در سئو با محدودیت مخاطب رو به رو نیستید اما در SEM با محدودیت رو به رو هستید.
به آن دسته از تبلیغات آنلاین که در آن تبلیغ کننده به ازای هر کلیکی که روی تبلیغش می شود، هزینه پرداخت می کند، پرداخت به ازای کلیک (PPC) می گویند. PPC امکان دیده شدن سریع کسب و کارها توسط مخاطبان هدف و ترافیک سایت را افزایش می دهد. اما نکته قابل توجه در این روش، مدیریت دقیق بودجه و بهینه سازی کمپین است.
درصدی که بین تعداد بازدید یا پخش تبلیغ شما با کلیک آن تبلیغ را نشان می دهد، نرخ کلیک (CTR) گفته می شود. فرمول کلی محاسبه CTR از تقسیم تعداد کلیک ها بر تعداد نمایش ها (ایمپرشن) به دست می آید. هر چقدر CTR کمپین شما بالاتر باشد نشان دهنده جذابیت و اثربخشی تبلیغ شما برای مخاطبان است. نرخ کلیک یکی از معیار های کلیدی در ارزیابی کمپین های تبلیغاتی است.
اگر کاربر هر اقدام مشخصی (مانند خرید، پر کردن فرم یا ثبت نام) بر روی تبلیغ انجام دهد که باعث پرداخت هزینه از سوی تبلیغ دهنده باشد، هزینه به ازای اقدام (CPA) می گویند. با کمک CPA می توانید مستقیماً هزینه جذب مشتری یا دستیابی به اهداف تجاری خود را اندازه گیری و بهینه سازی کنید.
فرآیندی که اگر شما به ازای هر هزار نمایش تبلیغ خود، هزینه ای پرداخت کنید، CPM یا هزینه به ازای هر هزار نمایش می گویند. CPM به تبلیغ کنندگان کمک می کند تا آگاهی از برند خود را افزایش دهند. این روش لزوماً به دنبال جذب کلیک یا اقدام نیست بلکه برای نمایش گسترده تبلیغات استفاده می شود و برای کمپین هایی با هدف دیده شدن تبلیغ توسط مخاطبان وسیع مناسب است.
ROI در حقیقت نسبتی است که میزان سود حاصل از یک سرمایه گذاری را نسبت به میزان سرمایه اولیه نشان می دهد. فرمول ROI از طریق محاسبه تفاوت بین درآمد و هزینه های سرمایه گذاری و تقسیم آن بر هزینه های اولیه، به صورت درصد به دست می آید.
هرچقدر ROI شما بالاتر باشد، نشان دهنده عملکرد بهتر سرمایه گذاری است که این امر به تصمیم گیری های آینده در مورد سرمایه گذاری های مشابه کمک می کند. برای مثال: اگر سرمایه اولیه شما ۱۰۰۰ تومان باشد و درآمد به دست آمده 1500 تومان باشد، طبق فرمولی که در بالا گفته شد، ROI شما 50 درصد است.
نرخ تبدیل در واقع شامل کل افرادی است که با تبلیغات، محتوای آنلاین یا سایر فعالیت های بازاریابی در تماس بوده اند و یک اقدام دلخواه مانند خرید محصول، ثبت نام در خبرنامه، یا تکمیل فرم را انجام می دهند.
هر چقدر نرخ تبدیل کمپین تبلیغاتی شما بالاتر باشد، نشان دهنده کارایی بیشتر کمپین در جذب مشتریان و هدایت آن ها به انجام اقدامات مورد نظر است. به عنوان مثال: اگر با تبلیغ انجام شده شما 100 نفر در تماس باشند و 10 نفر آن ها اقدام به خرید کنند، نرخ تبدیل 10 درصد است. شما می توانید با بررسی و بهبود فرایندهای مختلف بازاریابی ای نرخ تبدیل را ارتقا دهید.
صفحه فرود در حقیقت یک صفحه وب ساده و متمرکز بر یک پیشنهاد خاص است که با هدف هدایت و جلب توجه بازدیدکنندگان به سمت یک هدف خاص، مانند خرید محصول یا ثبت نام در خبرنامه طراحی شده است.
کلمه کلیدی در حقیقیت کلمات یا عباراتی هستند که کاربران برای جستجوی اطلاعات در موتورهای جستجو مانند گوگل استفاده می کنند. کلمات کلیدی از این نظر مهم و حیاتی هستند که انتخاب مناسب آن ها برای بهینه سازی موتورهای جستجو (SEO) نقش بسزایی دارند، زیرا به موتورهای جستجو کمک می کنند تا صفحه وب سایت شما را بررسی کنند و در نتیجه رتبه آن را در نتایج جستجو بهبود ببخشند. کلمات کلیدی باید مرتبط با موضوع صفحه باشند و پاسخگوی نیازهای جستجوی کاربران باشند.
Ad Copy توضیح ساده ای دارد و در حقیقت همان متن تبلیغاتی است که در تبلیغات آنلاین یا آفلاین توسط تبلیغ دهندگان استفاده می شود. یک متن تبلیغ باید مختصر، جذاب و مرتبط با نیاز مخاطب هدف باشد تا بتواند توجه مخاطب را جلب کرده و همچنین مزایای محصول را تشریح کند و ترغیب به اقدام (Call to Action) داشته باشد.
برای تعیین نسخه بهینه تر در کمپین های تبلیغاتی از روش تست A/B، برای مقایسه دو نسخه مختلف (مانند صفحه وب، تبلیغ، ایمیل) استفاده می کنند. در این روش یک نسخه (A) با نسخه دیگر (B) مقایسه می شود و بر اساس نرخ تبدیل، کلیک یا دیگر معیار های مورد نظر، نسخه بهتر انتخاب می شود.
برای کشف الگوها، روندها و بینش ها از فرآیند تحلیل داده ها استفاده می کنن که این فرآیند مسئول جمع آوری، پردازش و تفسیر داده ها است. همانطور که می دانیم در بازاریابی دیجیتال، برای درک رفتار کاربران، بهبود عملکرد کمپین ها و بهینه سازی استراتژی ها از تحلیل داده ها استفاده می شود.
برای ارزیابی عملکرد و پیشرفت در زمینه های مختلف (فروش، بازاریابی، و...) از فرآیند KPI یا شاخص کلیدی عملکرد استفاده می کنند. KPI معیارهای کمی هستند که به صاحبان کسب و کار کمک می کنند تا تصمیم گیری آگاهانه تری داشته باشند و میزان پیشرفت را اندازه گیری کنند.
یکی از روش های تبدیل مخاطبان به مشتری استفاده از تکنیک بازاریابی مجدد یا Retargeting است. در این تکنیک با تبلیغات مجدد، کاربرانی را که قبلاً از وب سایت شما بازدید کرده اند، مجدد مورد هدف قرار می دهند و با این امر احتمال تبدیل آن ها به مشتری افزایش می یابد.
برای نشان دادن تعداد منحصر به فرد افراد یا کاربرانى که حداقل یک بار یک تبلیغ یا محتوا شما را مشاهده کرده اند، از شاخص دسترسی استفاده می کنند. این شاخص، نشان می دهد که چه تعداد از مخاطبان تبلیغ شما را دیده اند و کمپین شما چه اندازه در بین مخاطبان هدف نفوذ کرده است. مثلاً اگر شاخص Reach یک کمپین تبلیغاتی 1000 باشد، به این معناست که 1000 نفر بدون در نظر گرفتن تعداد دفعات نمایش، حداقل یک بار آن تبلیغ را دیده اند. نکته قابل توجه این است که تکرار بازدید یک شخص یک بار محاسبه می شود در واقع این تعداد منحصر به فرد هستند.
به زبان ساده می توان گفت Impression به تعداد کل دفعاتی که یک تبلیغ یا محتوا نمایش داده شده است می گویند، البته صرف نظر از این که کاربر آن محتوا را دیده است یا خیر. این شاخص نشان دهنده میزان حضور تبلیغات شما در محیط آنلاین است.
قبل از بررسی سایر شاخص ها برای ارزیابی تاثیرگذاری یک کمپین تبلیغاتی از شاخص اولیه Impression (نمایش) استفاده می شود. مثلاً هر گاه تبلیغ شما 1000 بار نمایش داده شده باشد، Impression آن 1000 است، هر چند ممکن است همه مخاطبان آن را مشاهده نکرده باشند. در مقایسه با Reach می توان گفت که برای بررسی تعداد منحصر به فرد نمایش از Reach و تعداد کلی دفعات نمایش از Impression استفاده می شود.
هر گونه اقداماتی مانند لایک، کامنت، اشتراک گذاری، کلیک، بازدید از صفحه و سایر تعاملاتی که مخاطبان با محتوای شما انجام می دهند، Engagement (تعامل) گفته می شود. تعامل یا علاقه و توجه نشان دادن مخاطبان به محتوای ارائه شده، می تواند به عنوان معیاری برای موفقیت کمپین ها و جذابیت محتوای تولیدی مورد استفاده قرار گیرد. هر چقدر میزان Engagement محتوای شما بالاتر باشد، به این معناست که کیفیت محتوای تولید شده شما برای مخاطب خوب و جذاب بوده است.
به مجموعه ای از دستورالعمل ها و قوانین ریاضی در دنیای دیجیتال، الگوریتم گفته می شود. از الگوریتم ها برای انجام یک کار یا محاسبه یک نتیجه مشخص استفاده می کنند. این شاخص در بازاریابی و شبکه های اجتماعی، نقش مهمی در تعیین ترتیب نمایش محتوا به کاربران ایفا می کند.
الگوریتم ها محتوای تولید شده را بر اساس فاکتورهایی مانند تعامل، ارتباط با مخاطب، تاریخ انتشار، موقعیت جغرافیایی و… رتبه بندی می کنند و از این رو، میزان دیده شدن و رسیدن به مخاطب هدف را تحت تاثیر قرار می دهند. نکته قابل توجه این است که، دائما باید در حال بهینه سازی الگوریتم ها باشید تا به کاربران، محتوای مرتبط و با کیفیت را نشان داده شود.
روشی که در آن محتوای ارزشمند، مرتبط و جذاب برای مخاطب هدف تولید می شود، بازاریابی محتوا نام دارد. هدف این نوع بازاریابی جذب، حفظ و رشد مخاطبان است که در نهایت به جذب و تبدیل مخاطب به مشتری وفادار ختم می شود. این محتوا می تواند شامل پست های وبلاگ، ویدیو، تصاویر، اینفوگرافیک، کتاب های الکترونیکی و دیگر فرمت های محتوایی باشد.
جذب مخاطبان بر پایه جلب و جذب آن ها به سمت شرکت یا برند از عوامل بازاریابی ورودی است. این روش بر خلاف بازاریابی سنتی که به دنبال یافتن مشتری است، در پی ایجاد محتوایی است که مخاطبان به دنبال آن هستند. هدف بازاریابی ورودی این است که محتوا به صورت ارگانیک و از طریق روش های مختلفی مانند سئو، شبکه های اجتماعی، ایمیل مارکتینگ و وبلاگ نویسی، مخاطبان را به سمت برند جذب کند.
با تمرکز بر ایجاد ارزش برای مخاطب، این روش به دنبال افزایش آگاهی اعتماد و در نهایت تبدیل مخاطبان به مشتری وفادار است. این روش به ایجاد روابط بلند مدت و قوی با مخاطبان کمک می کند.
بازاریابی خروجی شامل تکنیک هایی است که در آن بازاریابان پیام های تبلیغاتی خود را به صورت مستقیم به مخاطبان هدف ارسال می کنند، بدون اینکه مخاطب درخواست دریافت این پیام ها را داشته باشد. این روش ها اغلب شامل تبلیغات تلویزیونی و رادیویی، تبلیغات چاپی، تماس های تلفنی مستقیم، ایمیل های انبوه و نمایشگاه های تجاری هستند.
هدف بازاریابی خروجی ایجاد آگاهی از برند و جذب مشتریان بالقوه از طریق روش های سنتی و مستقیم است. این روش ها در مقایسه با بازاریابی ورودی، معمولاً هزینه بالاتری دارند و بازدهی کمتری به همراه دارند، چرا که مخاطبان ممکن است به این نوع تبلیغات بی توجه باشند یا آن ها را مزاحم تلقی کنند.
استفاده از ایمیل برای برقراری ارتباط با مشتریان فعلی و جذب مشتریان جدید را، بازاریابی ایمیلی می گویند. ارسال خبرنامه ها، پیشنهادات ویژه و اطلاعیه ها از موارد این نوع بازاریابی است. هدف این روش، ایجاد ارتباط مستقیم با مخاطبان، افزایش آگاهی از برند، افزایش فروش و ایجاد وفاداری مشتریان است. برای موفقیت در این روش، لازم است ایمیل ها شخصی سازی شده، جذاب و مرتبط با نیازهای مخاطبان باشند.
بازاریابی در شبکه های اجتماعی از رایج ترین شیوه های بازاریابی است که به استفاده از پلتفرم های مختلف شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام، فیس بوک، توییتر لینکدین و غیره برای تبلیغ و بازاریابی محصولات یا خدمات یک کسب و کار اشاره دارد. این بازاریابی شامل ایجاد و انتشار محتوای جذاب و ارزشمند، تعامل با مخاطبان، اجرای کمپین های تبلیغاتی و تحلیل داده ها برای بهبود عملکرد است. هدف از این نوع بازاریابی افزایش آگاهی از برند، جذب مشتریان جدید، ایجاد تعامل با مشتریان فعلی و افزایش فروش است.
نوعی از بازاریابی که امروزه در فضای آنلاین بسیار رایج است، بازاریابی تأثیرگذار می گویند. این بازاریابی به همکاری با افرادی گفته می شود که در شبکه های اجتماعی یا جوامع آنلاین، دارای تعداد زیادی دنبال کننده و اعتبار بالایی هستند که به عبارتی به آن ها اینفلوئنسر می گویند.
اینفلوئنسرها با انتشار محتوا، معرفی محصولات یا خدمات و یا به اشتراک گذاشتن تجربیات خود، بر تصمیم گیری و رفتار خرید مخاطبان تأثیر می گذارند. بازاریابی تأثیرگذار به کسب و کارها کمک می کند تا با استفاده از اعتبار و نفوذ اینفلوئنسرها، آگاهی از برند خود را افزایش دهند، مخاطبان جدیدی جذب کنند و فروش خود را افزایش دهند.
بازاریابی همکاری در فروش یک مدل بازاریابی است که در آن یک کسب و کار با افراد یا شرکت های دیگر (Affiliates) همکاری میکند تا محصولات یا خدمات خود را به فروش برساند. در این مدل، Affiliates با تبلیغ محصولات یا خدمات در وب سایت ها، وبلاگ ها، شبکه های اجتماعی و یا از طریق ایمیل، تلاش می کنند تا مشتریان را به خرید ترغیب کنند. در صورتی که یک مشتری از طریق لینک اختصاصی Affiliate خرید کند، Affiliate درصدی از فروش را به عنوان کمیسیون دریافت میکند. این روش به مارکتر کمک می کند تا بدون صرف هزینه های زیاد تبلیغاتی، فروش خود را افزایش دهد.
تبلیغات همسان نوعی تبلیغات آنلاین است و به گونه ای طراحی شده که به طور طبیعی در جریان محتوای یک وب سایت، اپلیکیشن یا شبکه اجتماعی قرار گیرند و برای کاربران مزاحمت ایجاد نکنند.
هدف از تبلیغات همسان، جذب توجه مخاطبان بدون ایجاد حس تبلیغاتی بودن است. مثال هایی از این سبک تبلیغات شامل پست های حمایت شده در شبکه های اجتماعی، مقالات تبلیغاتی در وب سایت های خبری و پیشنهادات محصولات در فروشگاه های آنلاین هستند. تبلیغات همسان معمولاً با برچسب هایی مانند تبلیغ، حمایت شده یا پیشنهادی مشخص می شوند.
تبلیغات برنامه ریزی شده به استفاده از نرم افزار و الگوریتم ها برای خرید و فروش فضای تبلیغاتی دیجیتال به صورت خودکار و در لحظه اشاره دارد. این روش به بازاریابان اجازه می دهد تا تبلیغات خود را به مخاطبان هدف در زمان و مکان مناسب، با استفاده از داده ها و اطلاعات جمع آوری شده نشان دهند. تبلیغات برنامه ریزی شده به بهبود کارایی و اثربخشی کمپین های تبلیغاتی کمک می کند و امکان شخصی سازی تبلیغات را فراهم می سازد.
Demand-Side Platform (DSP) یا پلتفرم تقاضا، یک پلتفرم نرم افزاری است که به تبلیغ کنندگان امکان می دهد تا فضای تبلیغاتی را به صورت خودکار و برنامه ریزی شده از چندین منبع مختلف خریداری کنند.
این پلتفرم به بازاریابان کمک می کند تا مخاطبان هدف خود را شناسایی کرده و تبلیغات خود را در زمان و مکان مناسب به آن ها نمایش دهند. با استفاده از DSP، تبلیغ کنندگان می توانند کمپین های تبلیغاتی خود را بهینه سازی کرده و بازدهی سرمایه گذاری خود را افزایش دهند. این پلتفرم امکاناتی مانند هدف گذاری دقیق، گزارش دهی جامع و مدیریت بودجه را فراهم می کند.
Supply-Side Platform (SSP) یا پلتفرم عرضه مانند DSP یک پلتفرم نرم افزاری است که به ناشران کمک می کند تا فضای تبلیغاتی خود را به بهترین قیمت به تبلیغ کنندگان بفروشند.
SSP به ناشران اجازه می دهد تا موجودی تبلیغاتی خود را مدیریت کرده، قیمت گذاری کنند و به طور خودکار در مزایده های آنلاین شرکت کنند. این پلتفرم به ناشران کمک می کند تا درآمد خود را به حداکثر برسانند و کنترل بیشتری بر روی تبلیغاتی که در وب سایت یا اپلیکیشن خود نمایش می دهند، داشته باشند. SSP معمولاً با DSP ها همکاری می کند تا فرآیند خرید و فروش فضای تبلیغاتی را تسهیل کند.
پلتفرم مدیریت داده (DMP) یک پلتفرم نرم افزاری است که به کسب و کارها کمک می کند تا داده های مختلف مربوط به مشتریان خود را از منابع مختلف جمع آوری، سازماندهی و مدیریت کنند. این داده ها شامل اطلاعات جمعیتی، رفتاری، علایق و سوابق خرید مشتریان است. همچنین به بازاریابان این امکان را می دهد تا با استفاده از این داده ها، مخاطبان هدف خود را بهتر شناسایی کرده و تبلیغات خود را به طور دقیق تر هدف گذاری کنند. DMP به کسب و کارها کمک می کند تا تجربه مشتری را بهبود بخشیده و ارتباطات خود را با مشتریان شخصی سازی کنند.
مدل سازی تخصیص فرآیندی است که در آن ارزش و اعتبار فروش یا تبدیل های انجام شده به کانال ها و نقاط تماس مختلف در مسیر خرید مشتری تخصیص داده می شود. هدف از مدل سازی تخصیص، درک بهتر تاثیر هر کانال بازاریابی بر روی فروش و تبدیل است تا بتوان بودجه بازاریابی را به طور بهینه تری تخصیص داد. مدل های تخصیص مختلفی وجود دارد، از جمله مدل تخصیص آخرین کلیک، مدل تخصیص اولین کلیک و مدل تخصیص خطی.
قیف فروش یک مدل بصری است که مراحل مختلفی را که مشتریان طی می کنند تا به خرید نهایی برسند، نشان می دهد. این مدل معمولاً شامل مراحل آگاهی، علاقه، تصمیم گیری و اقدام است. در هر مرحله از قیف، تعدادی از مشتریان بالقوه از دست می روند، به همین دلیل این مدل به شکل یک قیف است. بازاریابان از قیف فروش برای درک بهتر رفتار مشتریان، شناسایی نقاط ضعف در فرآیند فروش و بهبود استراتژی های بازاریابی خود استفاده می کنند تا تعداد بیشتری از مشتریان را به خرید نهایی هدایت کنند.
Lead یا سرنخ به فرد یا سازمانی گفته می شود که به محصول یا خدمات یک کسب و کار علاقه نشان داده و اطلاعات تماس خود را در اختیار آن کسب و کار قرار داده است. سرنخ ها مشتریان بالقوه ای هستند که ممکن است در آینده به مشتریان واقعی تبدیل شوند. جمع آوری سرنخ ها می تواند از طریق فرم های آنلاین، ثبت نام در خبرنامه ها، دانلود محتوا، شرکت در وبینارها و رویدادها و یا تماس مستقیم با شرکت انجام شود. هدف اصلی از جمع آوری سرنخ ها، ایجاد فرصت های فروش و افزایش درآمد کسب و کار است.
Customer Acquisition Cost (CAC) یا هزینه جذب مشتری، مجموع هزینه هایی است که یک کسب و کار برای جذب یک مشتری جدید صرف می کند. این هزینه ها شامل هزینه های بازاریابی، تبلیغات، فروش، حقوق پرسنل و سایر هزینه های مرتبط با جذب مشتری است. محاسبه CAC به کسب و کارها کمک می کند تا اثربخشی استراتژی های بازاریابی خود را ارزیابی کرده و تصمیمات بهتری در مورد تخصیص بودجه بازاریابی بگیرند. کاهش CAC به معنای افزایش سودآوری و بهبود بازده سرمایه گذاری است.
Customer Lifetime Value (CLTV) یا ارزش طول عمر مشتری، تخمینی از کل سودی است که یک مشتری در طول مدت ارتباط خود با یک کسب و کار به آن می رساند. CLTV به کسب و کارها کمک می کند تا ارزش بلند مدت مشتریان خود را درک کرده و استراتژی های خود را برای حفظ و افزایش وفاداری مشتریان بهینه کنند.
محاسبه ارزش طول عمر مشتری به کسب و کارها امکان می دهد تا تصمیمات بهتری در مورد سرمایه گذاری در بازاریابی، فروش و خدمات مشتری بگیرند.
Churn Rate یا نرخ ریزش مشتری، درصد مشتریانی است که در یک دوره زمانی مشخص (مثلاً ماهانه یا سالانه) از استفاده محصولات یا خدمات یک کسب و کار دست می کشند. نرخ ریزش مشتری نشان دهنده میزان وفاداری مشتریان و رضایت آن ها از محصولات یا خدمات است. کاهش نرخ ریزش مشتری به معنای حفظ مشتریان فعلی و افزایش درآمد کسب و کار است. کسب و کارها باید به طور مداوم نرخ ریزش مشتری خود را پایش کرده و برای بهبود آن تلاش کنند، زیرا جذب مشتری جدید معمولاً گران تر از حفظ مشتری فعلی است.
تبلیغاتی هستند که قبل از پخش ویدیوی اصلی نمایش داده می شوند. این نوع تبلیغات اغلب دارای مدت زمان مشخصی (معمولاً 5 تا 15 ثانیه) هستند و معمولا برای جلب توجه مخاطب در ابتدای مشاهده ویدیو مورد استفاده قرار می گیرند. سرویس تبلیغات آنلاین آن کلیک این سبک تبلیغات را برای کاربران ایجاد کرده است.
این تبلیغات در میانه ویدیو اصلی پخش می شوند. معمولا در طول ویدیوهای طولانی تر استفاده می شوند و ممکن است بسته به تنظیمات ناشر ویدیو قابل رد شدن باشند یا نباشند. این نوع تبلیغات در مقایسه با Pre-roll، شانس دیده شدن بیشتری دارد.
این نوع تبلیغات پس از پایان پخش ویدیوی اصلی نمایش داده می شوند. معمولا زمان کوتاهی دارند و می توانند غیرقابل رد شدن باشند یا قابلیت رد شدن داشته باشند. این روش برای یادآوری برند و یا هدایت مخاطب به اقدام بعدی مناسب است.
تقویم محتوا یک برنامه زمان بندی است که به شما کمک می کند محتوای خود را به صورت سازمان یافته تولید و منتشر کنید. این تقویم شامل تاریخ انتشار، عنوان، نوع محتوا، کانال های انتشار و مسئولیت های هر فرد است و به هماهنگی و مدیریت بهتر محتوا کمک می کند.
ممیزی محتوا یک ارزیابی جامع از تمام محتوای موجود شما است. هدف آن شناسایی نقاط قوت و ضعف محتوا، تعیین محتوای اثربخش و ناکارآمد، و ارائه راهکارهایی برای بهبود عملکرد محتوا و دستیابی به اهداف بازاریابی است.
محتوای همیشه سبز، محتوایی است که در طول زمان ارزشمند و مرتبط باقی می ماند. این نوع محتوا تاریخ انقضا ندارد و همواره برای مخاطبان مفید است. ایجاد محتوای همیشه سبز به جذب مداوم ترافیک و افزایش اعتبار برند کمک می کند.
تبلیغات پوششی، تبلیغاتی هستند که روی بخشی از صفحه وب یا ویدیو نمایش داده می شوند. این تبلیغات معمولاً به صورت بنر یا پنجره های پاپ آپ هستند و می توانند مزاحم تجربه کاربری باشند، اما در صورت طراحی مناسب، می توانند توجه مخاطب را جلب کنند.
تبلیغات درون جریانی به تبلیغاتی گفته می شود که قبل، در حین یا بعد از محتوای ویدیویی پخش می شوند. این نوع تبلیغات به طور معمول در پلتفرم های ویدیویی مانند یوتیوب، آپارات، فیلو و وب سایت های دارای محتوای ویدیویی به کار می روند. فرمت های رایج شامل Pre-roll، Mid-roll و Post-roll هستند که پیش تر توضیح داده شد. مزیت این نوع تبلیغات این است که مخاطب در حال تماشای ویدیو است و احتمال دیده شدن تبلیغ توسط او بالاست. با این حال، اثربخشی آن به جذابیت و مرتبط بودن تبلیغ با محتوای اصلی ویدیو بستگی دارد.
تبلیغات برون جریانی (Out-stream) تبلیغاتی هستند که در خارج از محتوای ویدیویی اصلی نمایش داده می شوند. این نوع تبلیغات معمولاً در وب سایت ها، اپلیکیشن ها و شبکه های اجتماعی در قالب بنرها، تبلیغات متنی یا ویدیوهای خودکار پخش شونده نمایش داده می شوند. مزیت این نوع تبلیغات این است که می توانند مخاطبان گسترده تری را هدف قرار دهند، اما ممکن است توجه کمتری را به خود جلب کنند زیرا مخاطب به طور فعال به دنبال تماشای ویدیو نیست. تبلیغات Out-stream معمولاً هزینه کمتری نسبت به تبلیغات In-stream دارند.
تبلیغات ویدیویی 360 درجه یک فرمت تبلیغاتی نوین است که به مخاطب امکان می دهد محیط اطراف ویدیو را به صورت تعاملی بررسی کند. این نوع تبلیغات با استفاده از دوربین های 360 درجه ضبط می شوند و به کاربر اجازه می دهند با حرکت دادن ماوس یا چرخاندن دستگاه موبایل خود، زوایای مختلف صحنه را ببیند. این تجربه تعاملی باعث می شود که تبلیغات جذاب تر و به یاد ماندنی تر شوند. از این نوع تبلیغات بیشتر برای معرفی مکان ها، محصولات و رویدادها استفاده می شود.
تبلیغات ویدیویی تعاملی به تبلیغاتی گفته می شود که به مخاطب امکان می دهند با ویدیو تعامل داشته باشند. این تعامل می تواند شامل کلیک کردن روی دکمه ها، پاسخ دادن به سوالات، انتخاب مسیر داستان یا انجام بازی های کوچک باشد. این نوع تبلیغات باعث می شوند که مخاطب فعالانه درگیر تبلیغ شود و تجربه جذاب تری داشته باشد. تبلیغات ویدیویی تعاملی می توانند نرخ تعامل بالاتری نسبت به تبلیغات ویدیویی سنتی داشته باشند و اطلاعات بیشتری را از مخاطبان جمع آوری کنند.
برای به کارگیری مؤثر اصطلاحات تبلیغات در استراتژی بازاریابی، ابتدا باید درک کاملی از هر اصطلاح و کاربرد آن داشته باشید. سپس، با تحلیل دقیق مخاطبان هدف و پلتفرم های مورد استفاده آن ها، می توانید بهترین اصطلاحات و رویکردهای تبلیغاتی را انتخاب کنید.
۱. شناسایی اهداف بازاریابی: اهداف خود را مشخص کنید (افزایش آگاهی از برند، جذب مشتری جدید، افزایش فروش و...) تا اصطلاحات مناسب را انتخاب کنید.
2. تحلیل مخاطب: علایق، رفتارها و پلتفرم های مورد استفاده مخاطبان خود را بررسی کنید. به عنوان مثال، اگر مخاطبان شما جوان هستند، تبلیغات ویدئویی 360 درجه یا تبلیغات تعاملی در شبکه های اجتماعی ممکن است مؤثر باشند.
3. انتخاب پلتفرم مناسب: با توجه به مخاطبان و اهداف، پلتفرم هایی را انتخاب کنید که بهترین بازدهی را داشته باشند. تبلیغات In-stream در یوتیوب برای جذب مخاطبانی که به تماشای ویدیو علاقه دارند، مناسب است، در حالی که تبلیغات Out-stream در وب سایت ها و اپلیکیشن ها می تواند مخاطبان گسترده تری را هدف قرار دهد.
4. تولید محتوای جذاب: محتوای تبلیغاتی باید جذاب، مرتبط و متناسب با پلتفرم باشد. تبلیغات ویدیویی تعاملی باید دارای تعاملات جذاب و محتوای ارزشمند باشند تا مخاطبان را درگیر کنند.
5. بهینه سازی و ارزیابی: پس از اجرای کمپین تبلیغاتی، عملکرد آن را به دقت ارزیابی کنید. نرخ تعامل، نرخ کلیک (CTR)، و نرخ تبدیل (Conversion Rate) را بررسی کنید و استراتژی خود را بر اساس نتایج به دست آمده بهینه سازی کنید.
آینده تبلیغات به سمت شخصی سازی بیشتر، تعامل بیشتر و استفاده از فناوری های نوین پیش می رود. اصطلاحات جدیدی که در این حوزه مطرح می شوند عبارتند از:
تبلیغات مبتنی بر هوش مصنوعی (AI-Powered Advertising): استفاده از هوش مصنوعی برای تحلیل داده ها، بهینه سازی کمپین ها و ارائه تبلیغات شخصی سازی شده.
تبلیغات واقعیت افزوده (AR Advertising): استفاده از واقعیت افزوده برای ایجاد تجربیات تعاملی و جذاب برای مخاطبان.
تبلیغات صوتی (Audio Advertising): تبلیغات در پادکست ها، اسپاتیفای و سایر پلتفرم های صوتی.
تبلیغات برنامه ریزی شده (Programmatic Advertising): استفاده از الگوریتم ها برای خرید و فروش خودکار تبلیغات بر اساس داده ها و مخاطبان هدف.
تبلیغات در متاورس (Metaverse Advertising): تبلیغات در دنیاهای مجازی و پلتفرم های متاورس.
این اصطلاحات نشان دهنده تغییرات اساسی در روش های تبلیغاتی هستند و برای موفقیت در آینده، بازاریابان باید با این فناوری ها و اصطلاحات آشنا باشند.
کلام آخر:
با توجه به تمام توضیحات و آشنایی با اصطلاحات دنیای دیجیتال مارکتینگ که در این مقاله در مورد آن صحبت شد، باید اضافه کنیم که این اصطلاحات بخشی از موارد لازم برای ورود به دنیای تبلیغات آنلاین و آفلاین است. سعی کنید قبل از شروع یک کمپین تبلیغاتی دانش و اطلاعات خود را در این زمینه بالا ببرید تا بتوانید به قله های موفقیت نزدیک شوید.